از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند

نمی دانی در این دل چه می گذرد نمی دانی

از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند

نمی دانی در این دل چه می گذرد نمی دانی

از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند
آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

اشک ها مرا ببخشید ...

دیگر هیچ کس را دوست ندارم 
دلم دیگر پناه کسی نیست 
چشمانم هیچ زشتی را زیبا نمی بینند 
آخرین بوسه را فراموش کرده ام ،
روزها گذشته است و لبانم از بس نبوسیده ام
خشک شده اند .
وای بر من که نمی دانم چرا آغوش گرمم
از سرما  بر خود  می لرزد  
و نسیمی خنک اندامم را به لرزه می اندازد .
دیگر بر تمام ندیدن هایم ،
بر تمام بوسه های سالیان دور 
و بر تمام دوستت دارم هایم
اشک می ریزم
و  برای اشک هایم
مگر لب های خشکیده ای
که بوسیدن را هم فراموش کرده اند چیزی ندارم .
اشک ها مرا ببخشید ...
میثم بهرامی

اندیشه های زخمی

از میان  بوسه های خاموشمان
که شاید این روزها یادت رفته باشد
دل پری دارم
از همه اندیشه های غبارآلودی
که زخمی یاد توست .
میثم بهرامی