از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند

نمی دانی در این دل چه می گذرد نمی دانی

از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند

نمی دانی در این دل چه می گذرد نمی دانی

از دل نوشته های میثم بهرامی همراه با پاره ای از سروده هایی که ناتمامند
آخرین مطالب

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

به خدا تماشا نداشت

تمام کوچه های

خیابان منتهی به

در آغوش کشیدنت

پر بود از چشمانی که

می خواستند

بوسه هایمان را 

بشمارند.

خیابان که تمام شد 

لبهایمان خشکید 

و بوسه ها را باد برد. 

میثم بهرامی

داستان بی انتها

انتهای هیچ کوچه بن بستی
ادامه داستان ما را یاری نکرد.
برای به آغوش کشیدنت
کوچه می بایست
بی پنجره می بود
تا نگاهمان بی انتها شود
و بوسه هایمان بی پروا
.

میثم بهرامی

تو نیستی

خاطراتم را که می نوشتم
گاهی ویرگول میگذاشتم و می ایستادم
هر بار که می ایستادم تو خیلی دور میشدی
ایستادم تا نگاهت کنم که دیدم دیگر تو نیستی
میثم بهرامی