عاشق من
- دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۲ ب.ظ
عاشق من دختری در کوچه بن بست بود
چادری بود و به یک لبخند کوچک مست بود
سرمه مالی می نمود از سر مه دان کوچکش
سرمه که چیزی نبود ایشان خودش تر دست بود
عاشق من یکسره با عشق من دیوانه وار
با من و چشم و دلم همدست بود
همچو من پنهانی از من می ربود
عشق را او پیش من وردست بود
عاشق من در پی عشقم گهی هشیار و مست
همچو آهویی خرمان ، ناز و چابک دست بود
بهترین ویژگی هایش همین بود مهربان
او فقط با یادمن سر مست بود ...
میثم بهرامی
- ۹۵/۰۶/۱۵