داغ ستم
- پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۴۶ ب.ظ
از داغ ستم بنده به جانان چه بگویم
این راز نهان است به آنان چه بگویم
دردیست که بی جان بکشد جان تب آلود
از رقص جوانان سر داران چه بگویم
ای چشم پر از اشک پر از زنجره در باد
از همهمه این همه نادان چه بگویم
اکنون که تو آزاد شدی رفتی از این بند
بر آنکه به جایت شده دربند به زندان چه بگویم
مهربان یک شبه نتوان سخن از راز نهان گفت
اینجا همه رندند به رندان چه بگویم
میثم بهرامی
- ۹۵/۰۳/۲۷