کمی آنسو تر از این خانه دلی می شکند
و کلاغ از سر سرما پی یک تن تن سرد ، می پرد تا که بدزدد همه دارایی یک کودک بی جان که کمی نان و بسی دلهره است.
روزگاریست پر از های نبودن، نشدن و چه ترسی به تنش دارد از این ژرف پریدن تن بی جان ، دل بی بال و نگاهی که پر از شور و صداست .
میثم بهرامی Meysam Bahrami