غزل هایم برای چشم مستت
همه جانم به پای پا و دستت
شبی آید که من آرام گیرم
که از لب بوسه گیرم با دو دستت
میثم بهرامی Meysam Bahrami
دلنوشته هایی دارم که از دل نوشته ام وشاید هرگز چاپشان نکردم . جایشان در دل است ، در گوشش خواهم خواند و بر دلش خواهم نوشت .
در تمام نوشتارم از تو نام برده ام
و این تو ، تو نیستی
تویی هستی که دیوانه وار دوستت دارم
نه تو که نمی خواهم نشانی از تو بر من باشد
تو را شیداوار دوست دارم و خواهم داشت .
تو را نیز در سرگذشت رهایت کرده ام تا ببینم چگونه می گذارنی ...
باور کن این تو ، تو نیستی .
میثم بهرامی Meysam Bahrami